کرمان وحومه

                                                                          بنام خدای کریم


مدتها بودکه قصد داشتم کرمان واطرافش روبگردم تااینکه هفته اخر بهمن ماه بخت یار شد


به اتفاق دوست عزیزم اقای مهدی بهمندار وخانواده محترمشان شالوکلاه کردیم وراه افتادیم 4شنبه11ظهر رسیدیم کرمان دوستمون اقای محمد حسین اومد سراغمون پس از خوش بش رفتیم یه یخدون دیدیم در عهدقدیم برف رو دراین یخدان هاذخیره میکردن تا تابستانها استفاده کنن اینم عکسش



بعدش جاتون خالی رفتیم خونه دوستم اقای محمد حسین وای چه نهاری خوردیم چه پذیرایی هرچی بگم کم گفتم چه خون گرمو دوسداشتنی و بی ریا افتخار میکنم به دوستیشان بعدازنهار بسمت کویر شهداد حرکت کردیم سر راه ازاسیاب دوقلوی برج دار دیدن کردیم که بسیار جالب بود






بعدازاین دوبازدیدرفتیم بسمت کویرشهداد چه کمپ زیبایی بود شب رو اونجا خابیدیم








چه شب زیباورویا یی بود هر چند طوفانی شد صبح بیدارشدیم بسمت کلوتها ورودخانه شور حرکت کردیم چقدر عجیبوغریب بودن بااینکه هوا طوفانی بود وعمق دید بسیار کم شده بود خیلی لذت بخش بود ببینید












بعدازدیدن کلوتها رفتیم بسمت روستای شفیع اباد وبازدید ازکاروانسرای شفیع اباد وای چه عظمتی وشکوهی









بعدازبازدید وبردن لذت بیش از حد راهی شدیم بسمت بم توی مسیر به یک ابگرم معدنی سرپوشیده رفتیم خیلی جالب بود تمام ابگرمهایی که تاحالا رفته بودم بدون استثنا همه بوی گوگردو اهک میداد ولی این ابگرم نه بوی گوگرد نه اهک میداد وزلال زلال بود توری که من ازچندین نفر پریسدم واقعا ابگرم معدنیه چون غیر قابل باور بود



چه حمومی کردیم بعداز حموم هم حرکت کردیم بسمت بم وارگ بم عصر رسیدیم  اقای محمد حسین توی مسیر هماهنگ کرد شبرو توی هلال احمر بم 2تا سوئیت بسیار مجهز در اختیار مان گذاشتن جادارد صمیمانه تشکر کنم چقدر خونگرم بودن

















نمیدونم چی بگم ...........

حرکت کردیم بسمت کرمان در مسیر به روستای سیرج سر زدیم واز ابشار ش دیدن کردیم ابادی بود در دل کوهستان سرسبز ودل نشین









اب بقدری سرد بود که چند ثانیه بیشتر نمیشد توی اب بمونی  پس از بازدید ولذت فراوان حرکت کردیم به سمت شهر راین وبازدید از قلعه راین















 






چهقدر زیبا بود یک دنیالذت بردم جاتون خالی . ضمنا کنار قلعه پارک وفضای سبز خوبی بودنهار و هم همانجا خوردیم بهرحال دل کندیم راه افتادیم بسمت ابشار راین









اصلا باورم نمیشد کرمان ابشاری داشته باشد که یخ ببندد چه صحنه رویایی بود دیگه داشت هوا تاریک میشد حرکت کردیم بسمت باغ شاهزاده چه باغیه بهشت







بعدازتماشای باغ شاهزاده رفتیم بسمت مقبره شاه نعمت ا..








پس از تماشای رفتیم به یه رستوران سنتی ویه شام محلی خوردیم رفتیم برای استراحت منزل خواهر دوستم چقدر صمیمی ومهربان بودن کلی هم پذیرایی کردن خلاصه خابیدیم صبح هم بیدار شدیم یک صبحانه جانانه خوردیم وراهی حمام وبازارگنجعلی خان شدیم















بعدش رفتیم موزه سنگ





پس از تماشای موزه سنگ رفتیم منزل دوستم نهار خوردیم وبایک بدرقه بسیار گرم راهی کرج شدیم نمی تونم بگم چقدر خوشگذشت


صمیمانه واز ته دل از دوست بزرگوار اقای ممحمد حسن عزیزوخانواده بسیار عزیزشون تشکر وقدردانی میکنم امیدوارم بتونم جبران کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد