بنام نامی دوست
درود فراوان
صددرصد شنیدید از قدیم ندیما گفتن حادثه در کمین ماست . پس جاش مشخص کجاست . پس برای گریز از حادثه کمین گاه شو باید بشناسیم.
فرض کنیم اماده شدیم برای برنامه کوه نوردی صعود به قله علم کوه
سزپرست برنامه برنامه رو کاملا زمستانی اعلام کرده وبرنامه 4روزهست
1.اولین کاریکه میکنیم کولمو نو 3روزه انتخاب مکنیم چون ازخودمون خیلی مطمئنیم . این اولین کمینگاه خطر چرا ؟ چون بقعیه وسایل رو به نسبت جا انتخاب میکنیم
2.ازباطوم یا کلنگ یکیشو میبریم چون خیلی حرفه ای هستیم. در صورتیکه درجاییکه از باطوم میشه استفاده کرد از کلنگ کاری برنمییاد یا جایی که کلنگ لازم باطوم جواب نمیده .این دومین کمینگاه حادثه
3.خوب حالا همین کفش نیمه سنگین رو میبریم کی حوصله داره تا پناهگاه یه کفش بپوشه از پناهگاه ببعد کفش دیگه تازه سنگین هم هست.این کمینگاه سوم
عین همین رو در گردشگریهامون انجام میدیم
اعلام میکنی لباس گرم بیار تو تاتیشرت اضافه مییاره میگی برای زیر وروی چادرت مشمبا بییار چادر هم نمییاره
میگی کیسه خواب خوب بیار 2تا پتوی مسافرتی مییاره
میگی کفش مناسب بییار قراره بریم توی اب یجفت دمپایی ابری خوشگل مییاره اخه قراره بریم هتل5ستاره
یادش بخیر یه برنامه ای رو استاد قره داغی گذاشته بود بهاره ازامام زاده داوود به شهرستانک دو تا خانوم شرکت کرده بودند
یکی از خانومها وقتی نشستیم برای صبحانه کولشو ریخت بیرون فکرشو بکنید
فلکس چایی بزرگ خونگی
حدودا 2تا3 کیلو اجیل عید
دمپایی ابری
شیرینی خامه ای
چقدر میوه
چه مصیبتی کشیدیم تا این خانومو رسیدیم کاخ ناصردین شاه
تو راننده گی جلو پیچه کجا تخته کردی کمیگاه حادثهست
پس اگر اون کمینگاه هارو درست نکنیم حادثه ای وجود نداره
با این حساب حادثه از بی احتیاطی ما سر چشمه میگیرد از قدیم گفتن احتیاط شرط عقل
پس میشود از حادثه جلو تر بود با احتیاط و پیشبینی های لازم
توی برنامه ای چند تا خانواده بودیم شب رو تو جنگل چادر زدیم صبح رو تاد غروب تقریبا باریده بود غروب به بعد کمی اروم شده بود هنگام صرف شام هوا دوباره گرفت بعد شام بلند شدم سریع پوش دوم چادرم رو بصورت هشت زدم روی چادرم
به دوستان هرچی گفتم گوش ندادن نصف شب یه بارونی گرفت که نگو تمام وسایلشون خیس شد شب بعد مجبور شدیم منزل بگیریم پس میشود از حادثه جلو تر بود
امید هست بیاری پروردگار همیشه عقل وتدبیر یارو یاورمان باشد
یادمون باشه میتونیم از حادثه جلو باشیم
به امید برنامه های بدون حادثه
بدرود
بنام ایزد یکتا
درود فراوان
چادر شما از هر جنسی که باشه زیر بارون دوام نخواهد اورد اگه خیلی خیلی یک باشه پس از ساعتی از زیر و رو خیس خواهد شد
چکار کنیم که خیس نشیم وصدای دلنشین بارون رو از چادرمان بدون نگرانی گوش کنیم
قبل از حرکت طول وعرض وارتفاع چادروتون رو بدونید مثلا چادرمون 2متردر2متر میباشد
پس برای زیرش یه مشمبای 2نیم در 3متر یک تیکه تهیه کنید
مشمبای دیگری رو به ابعاد 3در 5 متر تهیه کنبد
بیلچه کوچکی همراه داشته باشید
ریسمان به اندازه همراه داشته باشیدتقریبا 20متر
فرض کنید در جنگل هستید
محل چادر رو بین درختان انتخاب کرده و ریسمان رو بین 2درخت که وسط محل زدن چادر هست ببندید توجه داشته باشید ارتفاع طناب از چادرتون بالاتر باشد
حالا مشمبای بزرگ رو از طرف طول بندازید روی طناب بطوریکه مشمبا نصف بشه
حالا چهار گوشه مشمبارو داخلش سنگ کوچکی گذاشته مشمبارو دور سنگ بپیچید طناب رو ببندید دور سنگ یه سر طناب رو هم ببندید زمین طوریکه مشمبا بصورت عدد هشت بشه
بری اینکه مشمبا از وسط جمع نشه مشمبارو از دو طرف وسط مهار کنید
حالا زمین زیر چادرو تون رو اگر گل شده تمیز کرده مشمبای زیر چادر رو بندازید
کانال کوچکی دور چادرتون حفر کنید تا اب بارون زیر چادر نیاد
حالا چادرتون رو علم کنیدو وسایل داخل چادر رو پهن کنید لباسهای خیستون رو در اورده و داخل چادرتون دراز بکشید واز صدای بارون لذت ببرید
عکس رو ببینید
امیدوارم مورد استفاده دوستان قرار بگیره
بادرود فراوان
به اتفاق خانواده خودم برادرم 3تاازدوستای خوبم به همراه خانوادهاشون راهیه شیرین رود شدیم صبحانه رو تومسیر خوردیم
ظهر رسیدیم شیرین رود پس از رود خونه نوردی حسابی برگشتیم نهار خوردیم رفتیم بطرف الندان
پس از صرف نهار زیر نمنم باران حدود ساعت 5 بعد از ظهر حرکت کردیم بطرف الندان باران شدید شده بود وقتی پیچیدم بسمت الندان دونفر پا برهنه دویدن سمتم ماشیناشون گیر کرده بود دراودیم لندکروز برادرم گیر کرد2 ساعت طول کشید تا در اوردم خلاصه اینکه ساعت 11 اماده شدیم برای شام چادر هارو زیر سایه بونیکه درست کرده بودن زدیم صبح بلند شدیم نظافت کردیم صبحانه خوردیم گشتی زدیم رفتیم بسمت تفرجگاه عباس اباد بهشهر تهار وشام رو باهم خوردیم
هوای گرفته بود قصد باریدن داشت بچه ها مشغول صحبت وخوردن بودن که تصمیم گرفتم چادر مان علم کنم تا بارون نیمومده
که چطورچادر زدم تا صبح زیر بارون یک قطره هم خیس نشدیم بعد توضیح میدم
صبح بیدار شدیم جمع کردیم راهی ابشار اس پی او شدیم اول رودخانه صبحانه صرف شد اماده شدیم برای یه افرود جانانه داخل رودخانه
برگشتیم همان جاکه صبحانه خورده بودیم نهار خوردیم تا جمع کنیم هوا تاریک شد جاده رو مه گرفته بود چش چشو نمیدید
بهر نهوی بود رسیدیم جاده اصلی بارون شدیدی می اومد رسیدیم بابلسر رفتیم خونه عموی اقای کریمی چه پذیرایی جانانه ای کردن از خانواده اقای کریمی بینهایت سپا سگزاریم
صبح هم بیدار شدیم صبحانه خوردیم راه افتادیم بسمت کرج تومسیر از مرداب فراخین دیدن کردیم
تو ی این برنامه از خانوم اقای تقی خانی که طبق همیشه خیلی زحمت کشیدن وزنداداش خودم که متحمل زحمت فراوان شدن تشکر وقدردانی میکنم
جاتون خالی چه برنامه ای بود
بنام ایزد یکتا
درود بیکران
خودتان را در قلب هیچ ادمی نچپانید چون جانمی شوید فقط چروک میشوید...
شما پس از 1نیم ساعت پیاده روی در دل جنگل و رد شدن از عرض رود خانه چندین بار به ابشاری خواهین رسید که بیشک کم نظیره وشمارو از تعجب به زمین میخ خواهد کرد عکساشو ببینید
چگونه بریم ابشار جزی؟
بهشهر که برید بپرسید غریب محله کجاست بهشهر رو بسمت خروجی شهر برید کمی که دور بشید سمت راست تون تابلوی غریب محله رو میبینید براست بپیچید یه کم که برید دوراهی رو برید به چپ اینقدر برید تا برسید دوراهی بعدی براست برید ادامه بدهید تا برسید به یه رود خونه قبل از پل رود خونه ماشین رو پارک کرده داخل رود خانه خلاف جهت اب ادمه بدهید 1نیم ساعت دیگر سمت چپ تون ابشار ری رو بصورت حوضهای مختلف میبینید از حوضها که بالا برید صحنه ای رو خواهید دید که تا اونروز ندیده اید
نظافت محیط وبرگردوندن زبالها فراموش نشه